نوشته اصلی توسط
baranash
با سلام &nbsp;و خسته نباشيد<br>من حدود يك سال و نيم هستش كه به مشكل برخوردم و مي خوام لطفا راهنماييم كنيد.&lاز سال 90 وارد گروهي شدم و از سال 90 تا 94 با يكي از اعضاي گروه صميمي بودم ولي باهاش رابطه عاشقانه اي نداشتم . با هم دوست بوديم pو اون اقا دوسال با دختري دوست بود و در نهايت كات كرد و توي اين مدت من همراهيش كردم و كمكش كردم. تا پارسال;سال 94 ما بهم نزديك تر شديم . تا اينكه فروردين 94 با هم يه مسافرت رفتيم . خب علاقه اي كه به هم داشتيم مشخص شد . لازم به ذكره كه ما قبل از اين با هم قرار گداشتيم كم كم ارتباطمون رو كم كنيم تا تو ازدواج هيچ كدممون مشكل پيش نياد. ايشون 3 سال از من كوچيكتره . هيچ كدوم نميخواستيم علاقه رو باور كنيم تا اينكه پيش مشاور رفتيم و گفت كه بهتره يا كات كنيد يا باهم باشيد.&nbsp;<br>منو برد مسافرت و بهم پيشنهاد داد. در مدت يك ماهي كه باهم دوست بوديم به خانوادش قضيه ارتباط با من و ازدواج رو مطرح كرد كه با مخالفت خانودادش مواجه شد ( حتي من رو به خانوادش معرفي كرد)<br>با هم قرار گذاشتيم از هم جداشيم ولي دوباره نتونستيم و ادامه داديم / و در نهايت ارتباطمون بالاتر گرفت و به جنسي كشيده شد . بعد از اون انگار كه يك شك به ايشون وارد بشه دو هفته بعدش رابطه رو كات كرد ولي باهم طبق قولي كه داده بوديم و به خاطر شرايطمون مجبور بوديم كه داخل جمع ها باهم باشيم . به خاطر شرايطمون نميتونيم كلا كات كنيم . يكسال گذشت و توي اين يكسال سعي كردم منطقي باشم . هر كاري براي شرايط روحي خودم انجام دادم . سرم رو بي نهايت با كار و تفريح شلوغ كردم و دارو مصرف كردم ولي به جاي بهتر شدن بدتر شدم . من نقاشي ميكنم . كار مي كنم . و موسيقي كار مي كنم .ولي انگار نه انگار&nbsp;<br>تا حدود يك ماه پيش كه دوباره هم رو ديديم و نتونستيم تحمل كنيم . باز هم تو اغوش هم كشيده شديم و حال من بدتر از قبل شد .&nbsp;<br>تنها كمكي كه ميخوام اينه كه من چيكار كنم تا به زندگي عادي برگردم&lهمه كار كردم . هركاري .<br>ولي انگار نه انگار&;من ميخوام زندگي كنم ولي نميتونم&aخواهش مي كنم راهنماييم كنيد;ممنونم